تعزیه حضرت عباس(ع)
تعزیه حضرت عباس(ع) از تعزیههای دهه اول محرم. موضوع این تعزیه که در روز نهم اجرا میشود، شهادت حضرت عباس(ع) است. شخصیتهای موافقخوان در این تعزیه، امام حسین(ع)، حضرت عباس، حضرت علی(ع)، علی اکبر و قاسم، حضرت زینب(س) و حضرت سکینه هستند و مخالف خوانها ابن سعد، شمر و لشکر دشمناند. در این تعزیه، وقایعی همچون حفر خندق به دور خیمهگاه، آب آوردن حضرت عباس از فرات و شهادت ایشان روایت میشود.
حضرت عباس(ع)
عباس(ع) (۲۶ - ۶۱ق)، مشهور به ابوالفضل و قمر بنیهاشم، فرزند امام علی(ع) و ام البنین و سردار و پرچمدار سپاه امام حسین(ع) در واقعه کربلا است. او در کربلا سقّای سپاه بود؛ از این رو، در بین شیعیان به «سقا» معروف است. ایشان در روز عاشورا به دستور امام حسین(ع) برای آوردن آب به شریعه فرات رفت؛ اما پس از پر کردن مشک، در راه بازگشت به خیمهها، به شهادت رسید.
شرح تعزیه
تعزیه حضرت عباس(ع) طبق نسخ مختلفی اجرا میشود، که به عنوان نمونه میتوان از نسخههای مشهوری همچون نسخه میر عزا، میرانجم، زمینه قزوین و زمینه اصفهان نام برد.
تعزیه حضرت عباس طبق نسخه میرعزا
تعزیه حضرت عباس(ع) طبق نسخه میرعزا کاشانی از رجز خوانی شمر با «ای شاه کم سپاه به میدان نظاره کن» شروع میشود، سپس امام(ع)، حضرت عباس(ع)، حضرت علی اکبر، حضرت قاسم و حضرت زینب(س) هر کدام شعری بر همان وزن شعر شمر میخوانند. سپس، امام دستور به حفر خندق میدهد و حضرت عباس با شعر «میکنم خندق منای پرودگار - تا نگردد خواهر من خوار و زار» شروع به کندن خندق میکند، علی اکبر و قاسم نیز اشعاری بر همین وزن میخوانند. در ادامه ماجرای آب آوری علی اکبر(ع)، مکالمه عباس(ع)با حضرت امیر(ع) و ماجرای اماننامه به تصویر کشیده میشود. سپس، عباس وارد میدان شده و با کنار زدن لشکر، خود را به آب رسانده و به بیوفایی آب اشاره میکند، سکینه در خیمهها به همان وزن اشعاری میخواند و با بیان اینکه ما کودکان آب نمیخواهیم از عموی خود میخواهد که زود به خیمه بازگردد. در پایان این تعزیه، آب آوری و شهادت حضرت عباس(ع) و همچنین آمدن امام حسین(ع) به بالای بدن حضرت عباس(ع) میآید.
تعزیه حضرت عباس طبق نسخه میرانجم
تعزیه حضرت عباس(ع) طبق نسخه میرانجم که یکی از طولانیترین نسخههای شهادت حضرت عباس است، با عمر سعد و با مصرع «شها باشد دلم از بهر قتلت بیقرار، امشب» شروع، وسپس گفتگوی امام(ع) با وی میآید. در ادامه پس از مأیوس شدن امام(ع) از هدایت عمر بن سعد، ماجرای عبا بر سر کشیدن امام(ع) و بیعت برداشتن از اصحاب میباشد.سپس، ترک امام(ع) توسط بعضی اصحاب، ماجرای گفتگوی امام(ع) با حضرت زینب(س)، آب آوری حضرت علی اکبر(ع)، ورود شمر، خطبه خوانی حضرت عباس(ع)،وداع حضرت عباس(ع) با اهل بیت امام حسین، و در پایان ماجرای شهادت ایشان به تصویر کشیده میشود.
شخصیتها
در تعزیه دو گروه اولیاء و اشقیاء که نمادهایی از خیر و شر هستند، ایفای نقش میکنند. اصطلاحا به اجراکنندگان نقش اولیاء، موافق خوان و به اجراکنندگان نقش اشقیاء،مخالف خوان یا اشقیا خوان گفته میشود.
موافق خوانان
- امام حسین(ع): از شروع مجلس تا پایان آن حضور دارد و آخرین کسی است که با خواندن وی تعزیه پایان مییابد.
- حضرت عباس(ع): نقش اصلی که در ادبیات تعزیه خوانی به آن «شاه نسخه» میگویند.
- حضرت علی اکبر(ع): بحث آب آوری و امتحان وی توسط حضرت عباس(ع) در این تعزیه مطرح است. البته این مطلب در منابع تاریخی دیده نمیشود.
- حضرت قاسم(ع): در این مجلس نقشی بسیار کم رنگ ایفا میکند.
- حضرت زینب(س): از آغاز تا پایان تعزیه حضور دارد و تنها زن خوان تعزیه حضرت ابوالفضل محسوب میشود.
- حضرت امیر(ع): منظور حضرت علی(ع) است که برای امتحان زور و شجاعت حضرت عباس(ع) راه را بر وی میگیرد. امیر در این مجلس با نقاب حاضر میشود. این مطلب در منابع تاریخی دیده نمیشود.
- حضرت سکینه(س): تنها کودکی است که در این تعزیه نقش ایفا میکند. نقشش کمی پر رنگ به نظر میآید.
مخالف خوانان
مخالف خوانان یا اشقیاخوانان این تعزیه عبارتند از:
- ابن سعد: فرمانده لشکر
- شمر: نقش اصلی مخالف خوانان
- لشکر: عدهای که هنگام حضور حضرت عباس(ع) و حضرت علی اکبر(ع) در میدان با شمر همراهی میکنند.
نمونه اشعار
گفتگوی حضرت عباس(ع) باحضرت امیر | ||
عباس(ع): که باشیای پلنگ افکن سیاهی | امیر(ع):جوان از نام نیکویم چه خواهی | |
عباس(ع):که باشی ایی شهر بیمثل و مانند | امیر(ع):خدا را بنده عالم را خداوند | |
عباس(ع):بترس از ضرب شمشیرم میا پیش | امیر(ع):نمی ترسم به جز از خالق خویش | |
عباس(ع):بسی شیران ز شمشیرم هراسان | امیر(ع):خودم شیرم ز شمشیرت مترسان | |
عباس(ع):ترا من میکشم از ضرب صمصام | امیر(ع):هزارت آفرین بایدای نکونام | |
عباس(ع): ترا زین آفرین گفتن چه در سر | امیر(ع):که جان داری به کف بهر برادر | |
عباس(ع):چه میدانی که من دارم برادر | امیر(ع):به تو من آشنایمای غضنفر | |
عباس(ع):غضنفر میکُشد با زور بازو | امیر(ع):نمی باشی تو با من هم ترازو | |
عباس(ع):سیاهی کشته گردی بیبهانه | امیر(ع):کمند صلح افکن در میانه | |
عباس(ع):چرا سر گشتهای در این این بیابان | امیر(ع):جوان گم کردهام در این بیابان | |
عباس(ع):بگو زانها نشان این باکفایت | امیر(ع):یکی زانها به تو دارد شباهت | |
عباس(ع):صدایت آشنا آید به گوشم | امیر(ع):بلی من هم زداغت در خروشم | |
عباس(ع):حرم از پادشاه عالمین است | امیر(ع):بلی دانم که خرگه از حسین است | |
عباس(ع): مگر تو پادشاه عالمینی | امیر(ع):مگر تو نیز علمدار حسینی | |
عباس(ع): بلی، من زَر خرید شاه دینم | امیر(ع):بلی من هم امیرالمؤمنینم | |
عباس(ع):بابا جان سلام، بابا جان سلام | امیر(ع):فرزند علیک، فرزند علیک | |
عباس(ع):سلامای باب من فتّاح خیبر | امیر(ع):علیکم بر توای میر غضنفر | |
عباس(ع):کجا بودی پدر در این شب تار | امیر(ع):کشیدم از نجف تا کربلا بار | |
عباس(ع):چرا بابا قد سروت کمان است | امیر(ع):کمان از بهر توای نوجوان است | |
عباس(ع):چرا هستی چنین در تاب و در تب | امیر(ع):امان از فرقت کلثوم و زینب | |
عباس(ع): چه فرمایش به عباس است ز هَر باب | امیر(ع):برو در بسترت راحت بکن خواب | |
عباس(ع):به امرتای شه والا جنابم | رَوم در بسترم راحت بخوابم |
شمر و آوردن امان نامه | ||
شمر: مکن تندی، مکش تیغ و مران، من از غلامانم | عباس(ع):بود مکر و بود حیله، بود تزویر، میدانم | |
شمر:غضب کم کن که مهمانم، دل من در تب و تاب است | عباس(ع):حسین مهمان تو نبوَد؛ چرا لب تشنه در خواب است؟ | |
شمر:حسین خون جوانان را به دشمن کرده ارزانی | عباس(ع):حسین آورده در این دشت هفتاد و دو قربانی | |
شمر:بکش دست از حسین، سردار باشی بر همه لشکر | عباس(ع):همه عالم نمیارزد به یک موی علی اکبر | |
شمر:تو را ام البنین مادر بُود، فخرت نمایان است | عباس(ع):به پیش مادر او مادر من از کنیزان است | |
شمر:بکش دست از حسین کار تو عین مدّعا گردد | عباس(ع):برادر از برادر کی چنین روزی جدا گردد | |
شمر:مشو راضی که کلثوم تو خوار و دربه در گردد | عباس(ع):شدم راضی سر نعشم نشیند نوحه گر گردد | |
شمر:برادر کرده جادویت از این اوصاف معلوم است | عباس(ع):کلام یاوه کمتر گو امام است او و معصوم است | |
شمر:به معاویه غدار قسم،به همان هند جگرخوار قسم | به یزیدآن سگ بدکار قسم،به خودم شمر ستمکار قسم | |
شدم از جانب تو من دلسرد،این من و این تو این دشت نبرد | گرنیایی جانب ما از وفا،جنگ دارم با تو اینک حالیا | |
عباس(ع): به خداوند جهاندار قسم،به محمد شه ابرار قسم | به علی حیدر کرار قسم،به حسن واقف اسرار قسم | |
به حسین آن شه بییار قسم،به خودم میر و علمدار قسم | گر کشم تیغ دو سر را زکمر،کره چرخ کنم زیر و زبر | |
با همه لشکرتان جنگ کنم،عرصه بر لشکرتان تنگ کنم | گر قبولت نبود این اوصاف،این من و این تو این دشت مصاف |
پانویس
منابع
- صالحی راد، مجالس تعزیه، سروش، تهران، ۱۳۸۹ش، چاپ سوم.
- گروهی از تاریخپژوهان، زیر نظر مهدی پیشوایی، تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهدا(ع)، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.